دلنوشته ای با خدا
خداوندا ، مهربانا، خیلی دوست داشتم همانند بقیه امور زندگیم این بخش را نیز با نام پر عظمت و جلال تو آغاز کنم و تو را سپاس بگویم به خاطر نعمت های بی پایانی که به من ارزانی داشتی اما زبانم از بیان آنها قاصر و درمانده است. نعمت هایی که لایق مقربان درگاهت می باشد اما به بنده حقیری همچون من عطا کردی تا خوان پر برکتت را مثل همیشه بر پهنای زندگیم جاری و ساری ببینم. و اما یکی از آن هزاران نعمت، بخشیدن فرزندی به ما بعد از 3 سال و ٩ ماه زندگی مشترک در ١٢ دی ماه سال ٩٢ بود که نهایت لطف و کرمت را شامل حال ما کردی و ما از این بابت بسیار شادمان و مسروریم و از اینکه پروردگار مهربانی چون تو داریم به ...
نویسنده :
فاطمه خواجه
14:59